|
پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : نفس
وقتی تو آمدی و دستت را به سویم دراز کردی ، گفتم
از قفس چه می دانی ؟ گفتی : آزادی از تنهایی ؟ گفتی : همزبانی از محبت ؟ : عشق از دوستی ؟ : صداقت از بهار ؟ : طراوت از سفر ؟ : انتظار از جدایی ؟؟؟ : .... باز هم گفتم جدایی ؟ سکوت تو مرا شکست و به گریه انداخت . به چشمانت نگاه کردم و گفتم بگو ... تو آغوش به رویم گشودی و گفتی :جدایی ، هرگز ... بی تو من میمیرم ![]()
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |